- کار و کیایی(رُ)
کارکیایی. پادشاهی. امیری:
طاقت آن کار و کیایی نداشت
کز غم کار تو رهایی نداشت.
نظامی.
چو وقت آن نماند پادشایی
بکاری نامد آن کار و کیایی.
نظامی.
ملک بدین کار و کیایی تراست
سینه کن این سینه گشایی تراست.
نظامی
طاقت آن کار و کیایی نداشت
کز غم کار تو رهایی نداشت.
نظامی.
چو وقت آن نماند پادشایی
بکاری نامد آن کار و کیایی.
نظامی.
ملک بدین کار و کیایی تراست
سینه کن این سینه گشایی تراست.
نظامی
